بهشت خرم. بهشتی که خرم است. مقصود بهشت معهود است: اگر زو شناسی همه خوب و زشت بیابی بپاداش خرم بهشت. فردوسی. بکوشش بجوییم خرم بهشت خنک آنکه جز تخم نیکی نکشت. فردوسی. بشادی یکی نامه پاسخ نوشت چوروشن بهار و چو خرم بهشت. فردوسی. بیاراست ایوان چو خرم بهشت می و مشک و عنبر بهم درسرشت. فردوسی. رسانند ما را بخرم بهشت رهانند از دوزخ تنگ و زشت. نظامی
بهشت خرم. بهشتی که خرم است. مقصود بهشت معهود است: اگر زو شناسی همه خوب و زشت بیابی بپاداش خرم بهشت. فردوسی. بکوشش بجوییم خرم بهشت خنک آنکه جز تخم نیکی نکشت. فردوسی. بشادی یکی نامه پاسخ نوشت چوروشن بهار و چو خرم بهشت. فردوسی. بیاراست ایوان چو خرم بهشت می و مشک و عنبر بهم درسرشت. فردوسی. رسانند ما را بخرم بهشت رهانند از دوزخ تنگ و زشت. نظامی
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان کاشان، واقع در 21هزارگزی جنوب خاوری کاشان و 2هزارگزی باختر شوسۀ کاشان به نطنز. این ناحیه دامنه و معتدل است. آب آن از دو رشته قنات و محصول آنجا غلات و پنبه و پیاز و میوه. شغل اهالی زراعت است و برخی برای تأمین معاش به طهران برای کارگری می روند. صنایع دستی زنان قالی بافی است و راه فرعی بشوسه دارد. مزرعۀ گز با 50 نفر سکنه جزء این آبادیست. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان کاشان، واقع در 21هزارگزی جنوب خاوری کاشان و 2هزارگزی باختر شوسۀ کاشان به نطنز. این ناحیه دامنه و معتدل است. آب آن از دو رشته قنات و محصول آنجا غلات و پنبه و پیاز و میوه. شغل اهالی زراعت است و برخی برای تأمین معاش به طهران برای کارگری می روند. صنایع دستی زنان قالی بافی است و راه فرعی بشوسه دارد. مزرعۀ گز با 50 نفر سکنه جزء این آبادیست. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دو یا چند تن که از جهت سرشت و طبع و خوی نظیر هم باشند (نسبت بیکدیگر) : ازبرای انس جان اندر میان انس وجان یک رفیق هم سرشت و همدم و هم دردکو ک (سنائی)، هم طبع
دو یا چند تن که از جهت سرشت و طبع و خوی نظیر هم باشند (نسبت بیکدیگر) : ازبرای انس جان اندر میان انس وجان یک رفیق هم سرشت و همدم و هم دردکو ک (سنائی)، هم طبع